چرا خلیج، فارس باشد و تخت جمشید، مشتی سنگ بی اهمیت؟

پس از آن که نامه نگاری خود پیرامون خلیج فارس یا عربی با انتشارات آلمانی DuMont را در اینجا گذاشتم، دیدگاه های زیادی در اینجا طرح شد. برخی از آنها مرا به فکر واداشتند. این پرسش پیش آمد که چرا جامعه ایرانی که با دشواری های گوناگونی درگیر است، عکس العملی که در مورد برخی چیزها نشان می دهد به درجه اهمیت آنها نمی خواند. و این یک پرسش جدی است که چرا!

آیا ایرانیان در اوضاع کنونی کاری مهم تر از این ندارند که با این و آن در افتند که خلیج همیشه فارس است؟ چرا تنها این یک مورد حساسیت این مردمان را بیش از هر چیز دیگری بر می انگیزد که به مانند جمعی هیستریک بمب گوگلی می سازند، امضاء جمع می کنند و درجه ای از “میهن پرستی” به نمایش می گذارند که گویی کسی در تاریخ  نبوده با این همه غیرت ملی! سپس با هر دستاوردکی به هم تبریک می گویند.

چرا در درگیری بر سر سهم ایران در دریای مازندران هیچ نوایی هر چند بی نوا بر نمی خیزد؟ انگار نه انگار که آنجا نیز خاک ایران است. در آنجا سخن بر سر نیمی از این دریاست که ار برخی استان ها نیز بزرگتر است و اهمیت سیاسی بسیار دارد. در آنجا نفت، گاز و بسیار منابع زیردریایی وجود دارد. چرا این “غیرت” را آنجا نشان نمی دهند؟

چرا آنگاه که رهبر جمهوری اسلامی آمد و تخت جمشید را مشتی سنگ بی اهمیت و شاهان آنجا را زورگو خواند، جیک از هیچ کس برنیامد؟ اما همه این را از بر می دانند که کورش نخستین بار این کار را کرد و داریوش نخستین بار آن کار را و پزش را ایرانیانی که یک هزارم آن دستاوردها را نمی توانند نشان دهند، امروز می دهند که بفرمایید! ما این بودیم. در اصل غیر مستقیم می گویند که درست است که ما اینی هستیم که اکنون هستیم. ولی ما این نبودیم بلکه آن بودیم و در همین رویاها به سر می برند تا فلاکت و بدبختی امروز را فراموش کنند. این حرف ها کاربرد گونه ای تریاک روحی دارد. پز کورش و داریوش را می دهد ولی آنگاه که بسیاری نگرانند و می گویند که سد سیوند پاسارگاد را زیر آب می برد، نوایی از کسی بر نمی آید. آنگاه که جریان جدی می شود همان کورش و داریوش را هم می فروشد و می گذارد یادگارشان زیر آب یا هر چیز دیگر برود. و یکی بیاید و آنها را زورگو بخواند و یادگارشان را سنگ بی اهمیت.

ایرانی تاریخش را دست چین کرده و آنهایی را که خوشش می آید قاب گرفته تا جهانیان ببینند. آن دیگرانی که مایه سرشکستگی اش هستند را مخفی کرده است. آیا همین دوگانگی در رفتار روزانه اش هم نیست؟ گویا در تاریخ ایران همه اش کورش بوده و دیگرانی نبوده اند. انگار خشایارشا نبود که از همان سلسله کورش بود و وارث فرهنگ او و کمی پس از او رفت و آتن را ویران ساخت و آن همه مجسمه های زیبا را تخریب. همین ایرانیان صاحب نخستین منشور حقوق بشر، کمی پس از نوشتن آن برای بی احترامی به یونانیان بینی مجسمه ها را شکستند چون این کار توهین سختی در آن روزگاران به شمار می رفت. اکنون آن مجسمه های بینی شکسته را می توانید در موزه های یونان و آکروپولیس ببینید که دهن کجی تاریخ است به این مردمان گنده گوی با آن تاریخ پرافتخار 2500 ساله شان.

در آکروپولیس روی یکی از همین سنگ های از نوع بی اهمیت تخت جمشیدی نشسته بودم و به سخنان یک راهنمای گردشگری گوش می دادم که برای توریست های فرانسوی با تفصیل می گفت که فارسها (ایرانیان) آمدند و اینجا را ویران کردند.

انگار نادر شاه افشار نبود که برای غارت هند دنبال بهانه بود و آن را یافت و به هدفش رسید. آن دو الماس کوه نور و دریای نور را هم با خود آورد و اکنون ایرانی به انگلیس ایراد می گیرد که چرا یکی از الماس ها را از او گرفته است.

انگار در این کشور قاجاریان نبودند که مایه ننگ تاریخ بشری و نه تنها تاریخ ایران هستند و کارهایشان نیازی به بیان ندارد. انگار صفویانی نبودند، انگار انگار انگار …

انگار در این کشور اکنون احمدی نژادی نیست که با دولت و حکومت امام زمانش مایه شرمساری انسان سده بیست و یکمی است.

آنگاه که یکی از روی هر انگیزه ای می آید و کسی دیگر را در آن سوی جهان قانع می کند که بر اساس سندهای تاریخی خلیج فارس درست است و بهتر است بنگاه های نشر درگیر این کار نشوند که درگیری بر سر نام این دریا بخشی از درگیری سیاسی بزرگتری است، آنگاه ایرانیان خوشوقت می شوند که باریکلا!

نمی گویم نباید این کارها را کردو این تذکرها را نداد. ده سال پیش نیز در چنین گفتگویی که با لوفت هانزا داشتم، آنها نیز پذیرفتند که نام این دریا را در مجله درون هواپیما بیاورند و از آن سال دیگر آنجا در آن مجله آن دریا یک لکه آبی بی نام نیست و خلیج فارس نام دارد. اما آیا مشکل امروزی ما این است؟ آیا این دریا آنگونه که برخی رگ گردنشان بالا می آید، سند هویت ایرانی است؟ آیا هویت یک ملت اینگونه تعریف شده است؟ آیا هویت اصلا با زور به دست می آید و یا اگر هم با زور به دست آمده، با دانش و منش متمدن امروزی با زور می شود آن را گرفت یا از دست داد؟ آیا این میهن پرستی است؟ البته این را بگویم که در اندیشه من چیزهایی چون “میهن پرستی” و “چو ایران نباشد تن من مباد” هیچ گونه جایگاهی ندارد و گمان می کنم که برای خیلی ها در عمل اینگونه باشد هرچند که بر زبان نیاورند. برای من این کشور در جایگاه خود در تمدن جهانی تا امروز تعریف می شود. در ایرانی، عرب یا فرانسوی بودن شما یا من هیچ کس نقش نداشته و بنابراین پز دادن به این چیزها و در اساس، پز دادن، و آن هم به چیزهایی که انسان خود سهمی در آن نداشته است، با خرد و اندیشه نمی خواند. بالاترین ارزش های تمدن بشری تاکنون در “بیانیه حقوق بشر” تبلور یافته و هر کس می تواند جایگاه خود و کشور و فرهنگ خود و هر آیین و تفکری را با آن بسنجد و ببیند که جایش کجاست. من فکر می کنم که هر ایرانی اندیشمند و دلسوزی باید این کار را انجام دهد و جایگاهش را بیابد. فراتر از آن جایگاه هر چه گفته شود، گنده کویی است و مایه تمسخر دیگران! که اکنون نیز اینگونه است. آنگاه که یک “میهن پرست” ایرانی به همان انتشارات DuMont برای کاربرد نام خلیج عربی برخوردی تهاجمی می کند ولی در مقابل سخنان سخیف و زشت احمدی نژاد پیرامون “هولوکاست” و یهودی ستیزی و محو اسراییل از نقشه و نظارت امام زمان بر حکومتش و سرکوب بهاییان بی آزار و صلح طلب در این روزها، جیکش در نمی آید، آن گاه است که این تعصب و غرور و نمایش رگ گردن تنها می تواند مایه لبخندی تمسخر آمیز از سوی مردمان متمدن جهان گردد. همان میهن پرست پز منشور حقوق بشر کورش را می دهد ولی نمی داند که در آن چه نوشته بود. او، این ایرانی میهن پرست و غیور امروزی، از آن منشور چه گرفته؟ کدام اصل آن منشور و یا منشور امروزی حقوق بشر که ایران نیز آن را امضاء کرده، در رفتار و کردار ومنش ایرانی و منش و رفتار کشورش در پهنه جهانی تبلور یافته است؟ کدام غیرت را برای پیاده سازی همان اندیشه های کورشی و داریوشی در ایران امروز نشان داده است؟ کدام غیرت را برای دادن حقوق اساسی اقلیت های ملی و دینی و فرهنگی کشورش نشان داده است؟ کدام غیرت را برای دفاع از زن ایرانی برای گرفتن ابتدایی تیرین حقوق نشان داده است؟ که او را در چادر پوشانده و تازه اگر هم مخالف آن چادر باشد، گناه را بر گردن اسلام و عرب می اندازد.

در همان دوران باستان نیز ایرانیان با برهنگی بدن انسان مشکل داشتند و هر جا دستشان می رسید مجسمه های برهنه یونانی و رومی را تخریب می کردند. در تمام تاریخ باستانی ایران تنها یک یا دو مجسمه برهنه وجود دارد که آن نیز (اگر گمانم درست باشد) در دوره اشکانیان بوده است. در همان سال ها چادر را بر تن زنانشان کردند که این چادر لباسی است ایرانی و هیچ ربطی به اسلام و عرب ندارد. سال هاست که بسیار روشن فکران این چیزها را گوشزد کرده اند ولی کو گوش شنوای ایرانی با آن هوش فراوان آریاییش! همه تقصیرها بر گردن عرب است و اسلامی که به ایران آورده است و مرغ یک پا دارد. هر چه بد است مال عرب است و هر چه خوب در جهان ریشه اش ایرانی و هنر نیز نزد ایرانی است و بس.

در این جنجال بر سر خلیج فارس بوی ناخوشایند عرب ستیزی می آید. همان نژاد پرستی که کورش نیز دوست نداشت. شاید این حساسیت بر سر خلیج فارس و آن بی تفاوتی هم زمان بر سر دریای مازندران را بشود این گونه توضیح داد.

اگر ایرانیان توانایی حل مشکلات درونی خود را داشتند و این همه با حکومت و فرهنگ و هویت خویش دشواری نداشتند، با همسایگان خود این گونه برخورد نمی کردند و می توانستند در منطقه دارای احترام تاریخی باشند که خود ایجاد می گردد و نه با زور! اگر آن فرمانده ابله سپاه پاسداران در ابوموسی ژاندارم های امارات متحده عربی را بیرون نمی کرد و پرچم امارات را پایین نمی کشید که بر اساس قرارداد بین المللی، حضورشان با پرچم در ابوموسی حقشان است، اکنون این بازی بر سر سه جزیره و نام خلیج را نداشتیم همان گونه که در دوران پهلوی چنین چیزی نداشتیم. بپذیرید سهم خود را در این جنجال!

خود را جای عرب ها بگذارید. دنیای عرب از دو سوی احساس خطر می کند: از سوی اسراییل و ایران. کار اسراییل برای صلح با عرب ها بسیار دشوار است ولی کار ایران در مقایسه با اسراییل بسیار آسان! ولی این مردمان آریایی از پس این کار کوچک همزیستی مسالمت آمیز با همسایگانشان در امروز بر نمی آیند ولی پز اختراع فدرالیسم در تاریخ بشری را می دهند.

چه اهمیتی دارد که نام این دریا چه است؟ آیا تاکنون این پرسش را از خود کرده اید؟ پاسختان چیست؟

چرا دریای خزر که به فارسی نام دیگر دریای مازندران است، حتی یک بار غیرت ایرانی را به جوش نیاورده است که چرا دریایش به نام قومی است که دیگر وجود ندارد؟ آیا یک بار تلاش کرده نام دریای کاسپین (قزوین) را که این دریا به زبان های دیگر خوانده می شود، به دریای مازندران برگرداند؟ چه اهمیتی دارد که آن دریا نامش کاسپین است یا قزوین یا خزر یا مازندران یا یزد یا کابل؟

شاید اگر ایرانی ابتدا دشواری های بسیار جدی دیگرش را با خودش و حکومتش و همسایگانش و جهان حل کرده بود، می توانست اکنون به این چیزهای خرد بپردازد؛ آن گونه که یکی در بروکسل می آید و می خواهد که تابلوهای خیابان ها به دو زبان فرانسوی و فلامان باشد. آن هم شاید!

36 پاسخ

  1. سلام با خوندن مطالبتون درباره عربستان یه سوال برام پیش اومد. آیا حجاب در تمام شهرهای عربستان اجباری است یا فقط در مکه و مدینه اینطوره؟ من شنیده بودم در شهرهای دیگه اجباری در مورد حجاب وجود نداره. آیا خارجیها هم مجبور به رعایت حجاب هستند؟ ممنون

  2. پاسخ تمام این سوال ها در نوشته های من هست.
    حجاب در تمام عربستان باید رعایت شود: پوشیدن عبایه که از شانه به پایین تمام بدن را بپوشاند. پوشاندن موی سر و چهره اجباری نیست. این برای خارجی یا عرب یکسان است.
    لطفا دیدگاه های خود را زیر همان نوشته بگذارید و نه جای دیگر.
    پیروز باشید.

  3. نظرات شما نکات مهم و قابل تامل بسیاری دارد اما خطاب کردن بهاییان با الفاظ بی آزار و صلح طلب یه جوک واقعا بی مزه ست شما که در پست هاتون نشون میدید که چقدر در تاریخ سررشته دارید چطو این فرقه مظلوم نما وضاله رو با این الفاظ خطاب میکنین ملت ایران هنوز جنایات بهائی معروف سپهبد صنیعی، آچودان مخصوص شاه و وزیر جنگ وی را در قتل عام مسلمانان در تهران و شهرهای دیگر ایران فراموش نکرده اند. امیر عباس هویدا، نخست وزیر بهائی رژیم سلطنتی که مدت زمامداریش در دوران طاغوت از همه نخست وزیران دیگر طولانیتر بود لکه ننگ دیگری در تاریخ ماندگار ایران بود. شما سرلشگر ایادی پزشک مخصوص شاه، هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاههای تهران و شیراز، فرخرو پارسا وزیر آموزش و پرورش، شاهقلی وزیر بهداری، مهتدی مسوول دفتر هویدا و صدها مقام سیاسی و نظامی دیگر این رژیم را که همگی متدین به دیانت بهائی بودند فراموش کرده اید؟ هرگز! این ملت فراموش نمیکنند که مقامات بهائی از دبستان تا دانشگاه (وزیر آموزش و پرورش تا رئیس دانشگاه) برای تغییر عقاید حقه این مردمان برنامه ریزی کرده بودند و با تمام قوای نظامی رژیم پهلوی (از آجودان مخصوص شاه تا وزیر جنگ) به جان و مال و ناموس این مردمان تجاوز کرده بودند، طوریکه سرلشکر فردوست، رئیس ساواک رژیم نیز در کتاب مشهور خاطراتش مینویسد: » بهائیانی را که من دیدم واقعا احساس ایرانیت نداشتند و این کاملا محسوس بود و طبعا این افراد جاسوس بالفطره هستند.»
    خواهشا در این مورد بیشتر تفکر کنید البته انتظار ندارم نظرم رو بذارین

  4. میگن یارو رو تو ده راه نمیدادن سراغ کدخدا
    رو می گرفت.حکایت ماست.با این مشکلات اقتصادی فاجعه بار و خطر آنی جنگ ببین اصلا تا چند ماه دیگه ایرانی وجود داره که بخوای نگران اسم خلیج فارس باشی؟ آدم نمی دونه دیگه چی بگه شاید مردم چون نمی تونن جلو آخوندها وایستند یه جوری میخواند تلافی شو سر عربها خالی کنن یا دارن خودشون رو به کوچه علی چپ میزنن.

  5. بی شک همان گونه که اشاره کردید درابتدا می بایست مشکلاتمان را در میان حودمان بیابیم و به نوعی از این غرور کاذب ما آن بودیم دست برداریم و به این سئوال جواب بدهیم اکنون چه هستیم .

    باز هم مطلب حواندنی بود .

  6. In fact, it was Nader not Sultan Mahmoud who brought the two pieces of Diamond as spoils of war from India.

  7. سلام، مطلبتون آدم رو به تامل وادار میکنه ممنون. من هم برای نام خلیج فارس امضا کردم در حالیکه در درونم می گفتم این نامه را باید به دولت خودمان بفرستیم نه به جای دیگر. اما نوشته روشنگر شما راهگشای خوبی به نظر می آید، باز هم از خواندن پست های منطقی و محکم شما سر حال آمدم و سپاسگزارم.
    بدون شک از نظرات شما استفاده خواهم کرد.
    «بوی گند عرب ستیزی»، «شکستن بینی مجسمه ها»، آرزو می کنم تاریخ رو مثل یک کره جغرافیا در همه زوایا بگردانیم و ببینیم، نه آنطوری که دوست دارند فقط بخشی از آن را – که می خواهند یا دوست داریم – ببینیم.
    سپاسگزارم

  8. اگر پیش از مسلمان بودن یا مسلمان نبودن، یا ایرانی بودن یا هر چیز دیگری بودن، یک انسان باشیم، صاحب تفکر و جسارت اندیشیدن و شجاعتی در پذیرش نتایج تفکّر، آیا این برای راهنمایی ما کافی نخواهد بود؟

  9. Dear The11Ave,
    many thanks for your remark. In fact it was Nader of Afshariyeh who invaded India. I corrected the article. Thanks again!
    Navidar

  10. majid.n گرامی،
    اساس را بر این گذاریم که این کسانی که شما نام بردید، همه این کارهایی که گفته اید، انجام داده باشند که البته اینگونه نیست و شما گویا تنها اطلاعات را از یک منبع گرفته اید. این نیاز به بررسی جداگانه دارد. اما می پذیریم که اینها درست باشد. ولی این چه ربطی به دیگران دارد؟ یکی از دستاوردهای روشنگری و مدنیت این است که هر انسانی برای آن چه خود انجام داده پاسخ گو است. در هیچ اندیشه امروزی و نظام قضایی متمدن این را نمی یابید که بیایند یک ملت را، پیروان یک آیین یا حزب یا هر گونه گروه دیگری را دسته جمعی محاکمه کنند. آیا شما حاضرید برای کارهایی که یک هم دین یا هم وطن شما انجام داده است، محاکمه شوید؟ این اندیشه همان lynch law است که مردمان می ریختند و در یک هیستری گروهی، خود پلیس و خود دادستان و خود قاضی و خود جلاد می شدند. تاریخ آمریکا پر است از چنین صحنه هایی بر علیه سیاهان. اما من در سال های انقلاب شاهد چنین چیزی بودم که مردم انقلابی خانه های کسانی را که به نظر آنها ساواکی بودند، آتش می زدند.
    من آشنایی زیادی با آیین بهاییان ندارم ولی این را می دانم که آنها بر اساس اعتقادات خود از هرگونه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی پرهیز دارند و این را نه تنها در ایران، بلکه هر جای دنیا که باشند، رعایت می کنند. آنها در انتخابات شورای محلی در انگلیس یا آمریکا هم شرکت نمی کنند، چه رسد به این که بیایند در یک مسجد در شیراز بمب گذارند.
    هشیار باشیم و اجازه ندهیم با ما بازی کنند که دودش ابتدا به چشم خودمان می رود، سپس به چشم دیگران. اگر با اعتقادات کسی موافق نیستیم، کاری به حقوق انسانیش نداشته باشیم که این اساسی ترین حقوق انسان هاست.
    آزادی، آزادی دگراندیشان است.

  11. Hi
    As far as I know, We have this dispute before revolution as well, Ref. to youtube and watch Mike Wallace intervied M.R. Pahlavi

    Good Luck

  12. غرور و تعصب و غیرت و چند تا چیز دیگه که به خاطرم نیست چشم عقل و منطق ما مردم را کور کرده، اگر لحظه ای چشم عقلمان را باز کنیم می توانیم منجلابی راکه در آن در حال فرو رفتنیم ببینی جالبتر اینجاست که هر یک از ما اعتقادات خود را اعتقاد قالب بقیه ملت ایران نیز می دانیم و هر عقیده ای غیر از خودمان را در گروه اقلیت و گمراهان طبقه بندی می کنیم. گاهی فکر مینیم شاید باید اینطور باشد و خرد شدن بخشی از پروسه نو شدن است. ولی از طرفی وقتی به جامعه افغانستان نگاه میکنم که خرد شد ولی دیگر نو نشد چون تمام منابع فکری و اقتصادیش را از دست داده بود. از خودم می پرسم که این آیا واقعا پایان است؟ راه نجاتی نیست؟ نمیدونم ولی همیشه احساسی به من میگه راه نجات و رهایی از دانستن و کسب آگاهی میگذرد. در نهایت این درک زوایای اشکار و پنهان ریشه هاست که میتواند روشنگر راهمان باشد. باسپاس از شما بخاطر مطالب ارزشمندتون.

  13. Oh la la. Do we have guilty conscious? Could it be that we’re agent provocateur?

    Mirror mirror on the wall, who is the prettiest (superior) amongst the all.

    Ladies and Gentleman, we posses 7000-year of (proven) history = world navel (The world does not revolve around you)

    Arab animosity, superior human race, and endless magnificent attributes are perfect All Mighty cocktail for regional and certainly global snobbishness.

    As Thomas Carlyle wrote: «Under all speech that is good for anything there lies a silence that is better. Silence is deep as Eternity; speech is shallow as time.»

    Retaliation and vengeance are topics of the day. Is it our dilemmas with ideals and moral concepts?

    Undoubtedly, dearly beloved Persians are in internal collision course with Inferiority complex.

    Please do observe the writing of Elias Canetti, “Crowds and Power”.

    Two things are infinite, universe and human foolishness
    (silliness). But in regard to universe I am not quite sure, Albert Einstein.

  14. نوشته ارزشمندی است و حرف مشترک بسیاری که دیگر از گفتن برای گوش های بسته, خسته شده اند…
    مانا و سربلند باشید

  15. این قدر دلم میخواست منم یه ریزه خرد گرا بودم !!! نمی دونم شاید چون همه مطالب رو یه جا خوندم باز جو گیر شدم و احتمالا بیشتر به خاطر تفکرات ضد نژاد پستانه شماست . ادعا نمی کنم هیچ وقت نژاد پرستی نمیکنم ولی قاعده کلی تفکرم اینه که چرا امری که انسان هیچ دخالتی در کسبش نداشته باید موجب برتری بشه ؟ به هر حال در حال حاضر خرسندم از آشنایی با این وبلاگ و خیلی کنجکاوم بدونم که : شما کارتون چیه ؟

  16. خب دوست من اين خيلي ساده است
    چون خليج فارس در حال حاضر به نوعي گردن كشيدن ايران است در منطقه و نوعي گفتن كه ما هم اِه
    اما كوروش و داريوش و تخت جمشيد جايي است كه هر ايراني با خودش ميگويد
    چي بوديم و چي گشتيم
    9 نشديم ما هشتيم .
    خليج فارس و ويراژدادن زيادي رويش اين است كه نظام خواهان آن است و الا اين امر هم مانند بقيه موارد بايكوت ميشد .
    بهر حال در مورد مطلب ايرانيان و عرب ها هم نوشته اي دارم كه برايت كامنت مي كنم . چون بلند است .
    تا بعد .

  17. navidarگرامی

    اساس را بر این می گذاریم که همه این کارهایی که گفته ام، انجام داده باشند که البته اینگونه است و جمع آوری اطلاعات از یک منبع موثق که مرتبط با صدها منبع دیگر را دارد برای بک کامنت 16 جمله ای کافی باشد.

    من با نظر شما درباره اینکه نباید برای کارهایی که یک هم دین یا هم وطن انجام داده است، افراد هم مسلک او نیز محاکمه شوند کاملا موافقم؟

    اما حکم به صلح طلب بودن و بی آزار بودن این فرقه صحیح نیست

    در عین حال شما گفته اید((( آشنایی زیادی با آیین بهاییان ندارید ولی این را می دانید که آنها بر اساس اعتقادات خود از هرگونه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی پرهیز دارند و این را نه تنها در ایران، بلکه هر جای دنیا که باشند، رعایت می کنند. آنها در انتخابات شورای محلی در انگلیس یا آمریکا هم شرکت نمی کنند، چه رسد به این که بیایند در یک مسجد در شیراز بمب گذارند)))

    توصیه می کنم با آیین بهاییان از طریق منابع قوی آشنایی پیدا کنید و بدانید پایه گذارآن این آیین , مبانی اعتقادی و اهداف تاسیس از این آیین چیست

    بررسی تاریخی و علمی این آیین کار سختی نیست
    در این صورت میفهمید که چرا دخالت در امور سیاسی و اجتماعی در آیین بهاییئت نهی شده
    استعمار بزرگترين‌ ضربه‌ را در دنياي‌ اسلام، از سياست‌پذيري‌ مسلمانان‌ خورده‌ و اين‌ امر در دنياي‌ شيعه‌ (خصوصاً‌ در ايران) جلوه‌بارزتري‌ داشته‌ است.
    تاريخ‌ معاصر ايران، بخوبي‌ گواهي‌ مي‌دهد که‌ روس‌ و انگليس‌ يکي‌ از اهداف‌ اصلي‌ خود در اين‌ کشور را تبليغ‌ جدايي‌ دين‌ از سياست‌ قرار داده‌ بودند.
    در اين‌ راستا با پایه گذاری مسلک‌ بهائيت‌ این آیین در خدمت‌ اين‌ سياست‌ قرار گرفت‌ و از همان‌ ابتدا عدم‌ دخالت‌ دين‌ در سياست‌ را سرلوحه‌ آموزه‌هاي‌ خود قرار داد

    در کل اگه بعد از این همه حرف ها وبلاگ جالبی دارید و مطالبتون جذابه

  18. Dear MAJID.N

    You have advised Navidar, that he should deepen his knowledge about the Baha’i Faith; it also must be the question of reciprocity.
    In present world, I am sure, you could access the “primary literature” not the “secondary literature” about the Baha’i Faith, and not to be the mouth piece of Shiite clerical establishment. (Brujerdi, Falsafi, Taleghani, and goes on and on)

    As you mentioned it, we are product of Russian and British and Israelis and presently American political hierarchy, don’t forget, we are all, respective spies of following countries too.

    We are the last and almost “The only” defender of Islam, in today’s disgraceful Muslim people. Neither Judaism nor Christianity gives a damn about Islam.

    I assume either you’re Agnostic or Atheist, or perhaps you are waiting for the puritanical version of Shiite Islam.

    Last but not least, human being has reached certain age of maturity, and must have certain attitudes, not to have the manner of an “imbecile” (adult body with the brain of a child).

    May Lord All-Mighty bless you.

  19. perhaps deepen in knowledge about the Baha i with the mouth piece of «»»»»Shieh»»»»»» clerical establishment Brujerdi, Falsafi, Taleghani, and goes on and on is the right way

    and dont forget you are just product of Russian and British and presently supporting from Israelis and American
    political

    Im deist dont worry about it and im not waiting
    such thing you siad

    آن چیز که عیان است چه حاجت بیان است با یکم جستجو نه بیشتر می شه حقیقت درباره این آیین پیدا کرد البته اگه چشمی باشه تا ببینه یا اگه گوشی باشه که بشنوه

  20. آنچه که شما نوشته اید حقایقی است که با خرافات و چیزهایی از همان نوع تعصبی که به گمانم همه جای دنیا رایج است مخلوط شده اینکه ماحق نداریم به چیزی افتخار کنیم درست اما مجبور هم نیستیم از کاری که 2500 سال پیش اجدادمان کرده اند شرمنده باشیم آنها دلایل خودشان را داشتند و فخر و شرم هردو حامل یک بار حماقت هستند. در ابواب دیگر هم همین گونه است دست آورد های بشری فراوانند از اعلامیه حقوق بشر گرفته تا حکم به همه سوزی و.. اینها جلوه هایی از خوب و بد بشرند اما آن چیزی که همیشه و همه جا در میان نوع بشر پسندیده بوده تفکر و تن ندادن به زمان حال و در گیر شدن با مفاهیم برای فهم هر چه بیشتر حقایق عالم است . پرستیدن اعلامیه حقوق بشر هیچ فرقی با پرستیدن فلان وثن ویا نیمچه خدای خیالی نیست نه اعلامیه و نه هیچ چیز دیگری نمی تواند جزمیت خود را بر من جنگنده و جستجو گر بشری تحمیل کند. در باب مسائل تاریخی هم بهتر است کار را به اهلش بسپاریم اگر کسی چادر را نمی پسنند نپسندد و اجباری هم نیست اما اینکه از این حربه ای بسازد برای از پای در آوردن هر چیزی که او نمی پسندد این مردود است اشکانی ها و نیز تمام ایرانیان باستان جهانبینی خودشان را داشتند جهانبینی که از قضا بسیار عمیق است و فارغ از هر گونه تعصبی هر انسانی را مجذوب میکند. بگذریم با آرزوی موفقیت

  21. وبلاگ جالبی دارین و از خوندن مطالبت بی حب و بغضتون لذت بردم.. موفق باشید دوست عزیز
    ضمنا میخواستم به آقای مجید ان هم عرض کنم که اساسا کل اتهامات شما رو رد میکنم ، اما اینجا رو هم جای بحث در این مورد نمیبینم … فقط میخواستم عرض کنم که روش های زیادی برای مطالعه و تحقیق در کل دنیا وجود داره که اگه شما ازش بیخبرید دلیل بر عدم وجودش نیست و اگه شما و اکثر هم وطنان عزیزمون یاد گرفتن با تعصب به همه چی نگاه کنن دلیل بر اثبات ادعا ی یکی و رد ادعای دیگری نمیشه … کاش یاد میگرفتیم مثل این هموطن عزیز صاحب وبلاگ بی طرف و بی قرض قضاوت کنیم
    و به آقای Parviz Radji, هم عرض میکنم که اگه شما واقعا بهایی هستید بنده برای خودم متاسفم چرا که تعالیم مولام به من آموخت اگر کسی سیلی به سمت راست زد سمت چپ رو اماده سیلی خوردن کن … فرمود محبت نور است در هر خانه بتابد.. اساسش رو بر محبت به خلق عالم و دوست داشتن گذاشت … حال اگه نتونم جلوی زبانم رو بگیرم و در برابر انتقادات و یا تهمت های عده ا ی روش همیشگیم رو حفظ کنم همون بهتر که نام بهایی بر خود نذارم و لااقل عده ای دیگر رو شرمنده نکنم
    ما برای وصل کردن آمدیم ..
    گفتار درشت به جای شمشیر دیده میشود و نرم آن به جای شیر..
    هر کس مختاره هر طور دوست داره راهش رو انتخاب کنه و هر طور سلاح میدونه زندگی کنه ما نه میتونیم واسه کسی تو این دنیای پیشرفته تعیین تکلیف کنیم و نه حق داریم کسی رو مورد شتم و ضم قرار بدیم چون مثل ما فکر نمیکنن و … که باز هم فرصتش اینحا نیست
    برای همگیتان از درگاه حق طلب سعادت و آرامش درون دارم
    در پناه حق باشید

  22. majid. n
    فکر کردم بد نیست اگه این پست رو هم بخونین … کاش میتونستیم خودمون رو آپ دیت کنیم و نوع دیگه بنگریم… ایشون رو نمیشناسم اما این نظرشون خیلی جالب بود
    http://zananeha.com/archives/2008-06/002348.html

  23. Dear Navidar,

    I hope you are fine
    It is the second time that I got a chance to read through your weblogs. so impressing!
    just one thing! You are a wise man as I can read from your writings but isn’t it better if you write about many of cultural and traditional problems in Iran, you could say some words of many people, men or women, suffering from the current situation but do their best and hope for better future; not only for themselves but also for their family, friends country and for the all the people in the world.
    I read this blog but unfortunately I found it so dark and pesimestic to them who you called them these people(which I think refers to iranian people). I believe there are many people who dererve your blog ( to be honest, I was one of them for long time) besides there are some who think bright, inside or outside of Iran and they think, work, hope and pray for nothing but peace and freedom for everyone n the world.
    I am sure you agree with this point but maybe in that blog you were trying to look at the current situation in some specific point of view.
    please keep writing, I enjoy reading your blogs!

  24. با درود به شما. کلیت مطلب شما و بسیاری از نقدهاتان را پسندیدم و خود من نیز بارها آنرا مطرح کرده ام. یک نمونه همین که چرا خودمان نام خزر را استفاده میکنیم ولی اینقدر روی خلیج عرب حساسیت داریم. یا اینکه هویت ملی فقط به پز دادن به گذشته نیست. امروز یک آمریکایی سرش را از من و تو ایرانی بالاتر میگیرد. چون تمدن او امروز برتر است و تمدن من و تو بالای هزار سال پیش. نویسندگان میهن پرستی که در این یک سده تلاش کردند هویت باستانی ایران را بالا بکشند هدفشان افیون سازی و تریاک دادن به ملت نبوده. بلکه میخواستند بگویند ایرانی توانش را دارد اگر بخواهد. در یک کلام تاریخ و باستانشناسی و نازیدن به گذشته پر افتخار باید وسیله باشد برای ساختن امروز و آینده. همچنانکه خود غربیها هم چنین کردند و نخست تاریخ باستانی خود را خواندند و سپس قرون وسطا را کنار زدند و آینده را ساختند. بنابراین اینکه بگوییم در کل پز دادن به گذشته بی معناست درست نیست. باید به گذشته خود افتخار کنیم چون به راستی کمتر کشوری در جهان است که آنرا داشته باشد. از 200 کشور جهان 100 تاش در همین سده اخیر به شکل جعلی بر اثر توافقات ساخته شدند و بقیه شان هم در چند سده اخیر. تعداد کشورهایی با تمدن کهن بیش از انگشتان دست نیست و اینکه ما یکی از آنهاییم به راستی باعث افتخار است ولی نه اینکه بنشینیم و به گذشته بنازیم ولی امروزمان مایه خجالت باشد.

  25. بنابراین با کلیت سخنان شما در برخی جاها موافقم. نژادپرستی هم البته محکوم است. از سوی هرکه باشد. همچنانکه نیک میدانیم شدیدترین نوع نژادپرستی بر ضد خود ما ایرانیها در سده های پس از اسلام وجود داشته است. اگر نمیدانید به شما منبع هایی بدهم تا ببینید که اعراب و ترکها آنهم در کشور خودمان چه جفایی به ما کرده اند. ولی تا آنجا که تاریخ میگوید و نویسندگان بیگانه بی طرف اعتراف کرده اند کمتر اثری از نژادپرستی از سوی ایرانیان دیده شده است. در همان دوران باستان که در یونان شدیدترین نوع نژادپرستی دیده میشد و به هرکس که یونانی نبود بربر = وحشی میگفتند و هیچ امتیاز و حقی به او نمیدادند، در ایران هخامنشی هرکس اهل هر کجا که بود اگر هنر و دانشی داشت به بالاترین درجه میرسید و برای دولت ایران اصلا اهمیت نداشت که آن دانشمند یا هنرمند یا … چه نژادی دارد. مهم توانش بود. نمونه دیگر برخوردی است که همه تمدن ها با یهودیان داشته اند. ولی برخورد ایران را با یهودیان ببینید. شما نوعی نوشتید انگار که کوروش یک استثنا بوده است. خیر! آن موارد منفی استثنا هستند و نه موردی خوب مانند کوروش. یهودیان نه در زمان کوروش که در زمان مادها گروه گروه به ایران مهاجرت کردند زیرا در امان بودند. معبد سلیمان یهودیان به دستور داریوش اتمام شد. درحالیکه مقدونیان و رمی ها بدترین رفتار را با یهودیان داشتند پارتهای اشکانی منجی یهودیان بودند و سپس ساسانیان نیز کمترین رفتار بدی با آنها نداشتند. حتا یزدگرد یکم ساسانی زنی یهودی (دختر خاخام بزرگ) داشت. ولی پس از آن باز رفتار اعراب با یهودیان را دیدیم و سپس رفتار اروپاییها و آلمانیها و … بنابراین آنچه مسلم است نژادپرستی در میان ایرانیان جایی نداشته و این از امتیازات ماست.

  26. پس از اسلام کی ایرانی اصلا قدرت داشته که بخواهد نژادپرستی کند؟ بگذارید نخست به پیش از اسلام بپردازم. آنچه راهنماهای آکروپولیس برای شما و برای خیلی ها میگویند دروغ محض است دوست گرامی من. البته که خشایارشا آتن را گرفت و البته که در جریان جنگی که در درون آتن روی داد بخشی از آتن دچار آتش سوزی گشت و بخشی از آثار هنری از میان رفت (که بر اساس هرودوت آتش سوزی عمدی نبود) ولی آن زمان آکروپولیس یک معبد معمولی بود با آثار هنری نه چندان سرشناس. پس از آن زمان در دوره پریکلس (نیم سده پس از خشایارشا) بود که آکروپولیس را به مراتب بهتر از پیش ساختند و آنجا پر از آثار هنری گرانمایه شد و به دوران اوج خود رسید. چند معبد بزرگ از جمله پارتنون (نمیدانم آنرا دیدید یا نه؟) اصلا زمان خشایارشا وجود نداشت بعدا ساخته شد و معابد دیگر نیز ترمیم و بازسازی شد. بهتر از پیش. اگر امروز این آثار را ویرانه می بینیم، هرگز نمیتواند به ایرانیان مربوط شود چراکه این آثار پس از خشایارشا ساخته شد و پس از آن هرگز پای ایرانیان به یونان نرسیده. این تخریب در دوره رمی ها صورت گرفته است. ولی آنها به جهت اینکه ما تخت جمشید را نشان میدهیم و میگوییم اسکندر آتش زد، تلافی کرده و چنین میگویند. چنین نیست.

  27. چادر اصلا واژه ای اوستایی و ایرانی است و معنایش پارچه ای پوشنده که نیمه بالایی بدن را میپوشاند. در هر زمان به چیزی چادر اطلاق میشده است. ولی دلیل نمیشود که همه را یک چیز بدانیم. مثلا آنچه چادر عربی میشناسیم کمترین پیوندی با چادر ایرانی ندارد. آن حجابی که پیش از رضا شاه در ایران وجود داشت چه ارتباطی به پوشش ایرانیان باستان دارد؟ بله ایرانیان باستان برهنه نبودند و این سبب افتخار ماست و نه کسر شان ما. نه به خاطر تعصب مذهبی. بلکه به خاطر اینکه نشان دهنده صنعت نساجی ماست. یونانی ها اصلا این صنعت را نداشتند. این صنعت ایرانی است. ایرانیان چه مرد و چه زد لباس می پوشیدند درحالیکه دیگر تمدن ها به کمترین حد بسنده میکردند. آنچه به عرب و اسلام ربط داده میشود نه پوشش که خفه کردن زن درون گونی است دوست من. وگرنه اسناد و مدارک فراوانی هست که نشان میدهد زن ایرانی پیش از اسلام پوشیده بود ولی آن کجا و آن عکسهای دوره قاجار از زنان کجا؟!!!

  28. فرهنگ ایران هم مانند فرهنگ هر جای دیگر ضعف و قدرت خودش را دارد. نقاط مثبت و منفی خودش را دارد. ولی برخی از نقاط منفی در فرهنگ ایرانی نبوده. بلکه از خارج وارد شده است. به گفته خودت اینکه ما در کجا به دنیا بیاییم و کجایی باشیم کاملا شانسی و بی اهمیت است. مهم این است که چه چیز از خود نشان دهیم. کسانی که شما نام میبرید که امروز یا گذشته در ایران زاده شده اند و ظاهرا ایرانی هستند اگر کار بدی کنند دلیل ننگ خود هستند ولی دلیل ننگ فرهنگ ایران نیستند. چراکه کار آنها در خود فرهنگ ایران محکوم شده است. درباره نادرشاه اگر نیمه پر لیوان را ببینیم او کشوری در حال فروپاشی را از نو زنده کرد و اگر امروز ایران ما هست به دلیل وجود نادرشاه است که ناپلئون ایران ماست. البته اگر برای شما اینکه اصلا امروز ایران هست مهم باشد!! ولی بی گمان نادر شاه کارهایی وارون انسانیت و خلاف راستی و خلاف خود فرهنگ ایران هم انجام داده است. هرچند که تا آنجا که من میدانم در هند نادرشاه نه آنزمان و نه بعد منفور نبوده و کارهای چندان بدی در هند نکرده. و نسبت به دیگر متجاوزان به هند از اسکندر بگیرید تا ترکها و مغولها و … به مراتب بهتر بوده است. بحث الماسها هم چندان مهم نیست. ثروتهای جهانی مدام از این کشور به آن کشور رفته اند. چه بسیار ثروتهای ایرانی در کشورهای دیگر و آن الماس هم در ایران. ایرادگیری و خرده گیری شما درست مانند ایراد گیری از کارنامه ای است که معدل قبولی را آورده ولی در برخی درسها نمره کامل نگرفته است. کردارهای قاجارها هم که کمترین پیوندی به فرهنگ ایران ندارد. که آنان نه در نژاد و نه در هویت و نه در فرهنگ ایرانی نبودند دوست گرامی. با سپاس.

  29. چرا سگ از یک طرف پارس می کند و از طرف دیگر دم تکان می دهد؟

  30. عزيزم جوابش واضحه-تعجب مي كنم اصلا چرا اينو پرسيدي؟
    واسه اينكه وقتي راجب خليج فارس بگيم اعداممون نم كنن-ولي اگه از مسايل داخلي بگي اعدام ميشي
    فكر كردي خودمون اينايي كه گفتي نميدونيم؟؟؟

  31. Iranian dar pasokh be ghatle aame mardome Sard va atash zadane an tavasote Yonanian, ke dar an zaman mohemtarin shahre gharbie emperatorie Iran bud, , be athen hamle kardand .
    Yonanian va Roomi ha ba anke raghibane tarikhie ma hastand baz ham dar tarikheshan sarasar eteraf be khubi haye Iranian va padeshahane parsi ast. hata tarikhe arab niz por ast az ehteram be shahanshahane parsi. vali jaleb injast ke tanha kasani ke be anha naseza miguyand, khode ma iranian hastim!!!

  32. نوشته های شما نشان از عمق نگرش شما به دنیا و پیشامدهایش است. تاثیر بسیاری روی من داشت و اندیشه های پراکنده من رو در همین موضوع مرتب تر و پر بارتر کرد.

    خطاب به آقای majid.n عرض کنم که حتی صحبت فعلی شما هم از نظر من از روی تعصب است. تعصب هر چه می خواهد باشد موجب نابودی است. می خواهد قومی، مذهبی و… باشد یا تعصب های شخصی و گرفته شده از روی نگرش شخصی.
    من پیرو دین و مسلک خاصی نیستم و سعی در پیروی از آیین انسان بودن را دارم. آن چه که درست به نظرم می آید که به دیگران آسیبی نمی زند را عمل می کنم.
    دوستان بهایی زیادی دارم ولی تاکنون هیچ دخالتی در سیاست از آن ها ندیده ام و صفت جالبی که من از آن ها یاد گرفته ام بی تعصبی است. دیده ام که کسی را به خاطر کس دیگر گناهکار نمی شناسند. کسی را به خاطر آن چه به آن اعتقاد دارد سرزنش نمی کنند. زندگی را بر دیگران سخت نمی کنند و بسیار مودب و با سواد هستند و هرگز از کمک کردن دریغ نمی کنند.
    امیدوارم شما نگاهی به اندیشه هایتان بیندازید

  33. گفتید که آن پاسدار اگر… نمیکرد دعوای خلیج فارس نمیبود!!

    لازم است بدانید که دست اندازی بر خلیج فارس از زمان جمال عبدالناصر شروع شد و در زمان شاه هم آنها این رویه را داشتند.
    مراجعه کنید به مصاحبه ی شاه با حسنین هیکل

    در جواب این … goomile

    هم باید بگم که سگ …

  34. سلام. امروز فیلم مستند شکل اول شکل دوم کیارستمی را که از ساخت هایش در اوایل انقلاب بود دیدم. خیلی چیزها برای تعجب کردن فکر کردن و گریستن داشت و مهمتر اینکه فرهنگ واقعی و نه اسمی ما مارا به چه نوع تفکری می رساند. این فیلم روی یوتیوب هست پیشنهاد میکنم که ببینید.

  35. من نمیدونم چرا مد شده وقتی همه دارن یک کاری میکنن که از نظر عاطفی و منطقی کار کاملا درستی هست میان ی موضوع دیگرو مطرح میکنن که اون هم در جای خودش منطقی و درست هست ولی هر چیزی جای خودش چون حالا برای دریای مازندران کاری نکردن واسه این یکی هم دست بزاریم رو دست و بگیم اه اه ما عجب مردمان اشتباهی هستیم ؟ من نمیفهمم چرا سعی داریم با مثلا متفاوت بودن روشنفکر تر بودن خودمون رو به باقی اثبات کنیم !!!
    هر چیزی در جای خودش درسته … با خط زدن ی موضوع سعی نکنیم موضوع دیگی رو پر رنگ کنیم ….سعی کنیم همیشه همه چیز رو با هم در ذهنمون داشته باشیم تا تبدیل نشیم به آدمی تک بعدی و اشتباه !!

بیان دیدگاه