این روزها که اسراییل از چهار روز پیش حمله نظامی گسترده ای را به نوار غزه و حکومت حماس آغاز کرده است، نمی شود آن را دور زد و هیچ چیز ننوشت. در باره بحران خاورمیانه نوشتن دشوار است اگر بخواهی همه جانبه بنویسی و چیزی را جا نگذاری وگرنه پای نوشته پر می شود از این که: یک جانبه دیده ای، طرفداری از این یکی یا آن یکی کرده ای و غیره. ولی به هر حال!
در ایران حکومتیان چون همیشه شروع به تظاهرات سازمان یافته کرده اند و ثبت نام شهادت طلبانه راه انداخته اند. مطبوعات حکومتی پر است از سروصدا و شعار حمایت از حماس و حمله به کشورهای عربی، غرب؛ آمریکا و کل جهان که چرا ساکت نشسته اند. تمام دنیا سازشکار است و تنها حکومت اسلامی ایران یار و یاور قاطع فلسطینیان است. هوچیان دوباره به سروصدا افتاده اند.
چند صد نفر که بیشتر آنها غیرنظامی هستند، تاکنون در نوار غزه کشته شده اند. نمی دانم ادعاهای نظامیان که ما با دقت می زنیم و موشک ما از میان در عبور می کند و درست به هدف می خورد را باور کنیم یا نه. اگر باور کنیم، باید نتیجه بگیریم که اسراییل مردم غیر نظامی را آگاهانه هدف قرار می دهد و این یعنی جنایت علیه بشریت، همان گونه که حماس و دیگر تروریست ها غیر نظامیان و مردم بی گناه را در اسراییل می کشند، با بمب یا موشک.
آنچه هست این است که اسراییل مدتها بود به حماس هشدار می داد که دست از موشک پراکنی به مناطق مسکونی اسراییل بردارد. همین هفته پیش خانم «تزیپی لیونی» باز هم هشدار داد که دست از پرتاب موشک بردارید. تا همین چهار روز پیش هیچ کجا در دنیای عرب یا ایران ندیدم که کسی از حماس بخواهد که موشک پراکنی را متوقف کند. هیچ انتقادی نبود. همه اینهایی که اکنون سر به انتقاد برداشته اند، همگی ساکت بودند . حال، جدا از درگیری تاریخی فلسطینی ها و اسراییل، کدام آدم عاقلی انتظار دارد که بر سر مردمان کشوری 5000 موشک شلیک شود و حکومت آنجا بدون عمل بنشیند. حال این موشک ها خسارتی بزنند یا نزنند. بنابراین محکومیت اسراییل به طور یک جانبه بدون محکوم کردن حماس چیزی نیست جز هوچی گری که این روزها در میان خاور میانه ای ها مد شده است و چه تیپیک است این رفتار برای آنها. حماس که مواجب گیر حکومت اسلامی ایران است، تنها و تنها به منافع حزبی و بنیادگرایانه خود می اندیشد، نه به دمکراسی اعتقاد دارد و نه به منافع مردم فلسطین. گروهی آدم مرتجع، فاسد و تنگ نظر مردم غزه را گروگان گرفته اند و با وجودی که محمود عباس اسماعیل هانیه را برکنار کرده است، حماس مدعی حکومت کامل فلسطین است و خود را نماینده تمام فلسطینی ها می داند. اینها دمکراسی را در صورتی قبول دارند که به نفع آنها باشد و دیگر هیچ. همه چیز را فدا کرده اند، منافع مردم فلسطین، صلح خاورمیانه و زندگی مردم غیرنظامی و امنیت منطقه! حماس در تاریخ خود چیزی جز خشونت، سلاح و بمب به کار نبرده است. هیچ بهایی برای آنها زیاد نبوده است، چه زندگی مردم بی گناه غیرنظامی در اسراییل، در مراکز خرید، اتوبوس، مدرسه یا کافه و دیسکوتک و چه مردم فلسطین که می روند و پشت آنها پنهان شده و از آنها به عنوان سپر انسانی سوء استفاده می کنند.
به اسراییل ایراد می گیرند که چرا به غیرنظامیان حمله کرده است. تاکنون از هیچ یک از این مدعیان منافع فلسطین ندیده ام که به حماس و یا دو سال پیش به حزب الله لبنان ایراد بگیرند که چرا تمام پایگاه های خود، جاهای نظامی و موشک اندازهای خود را در مناطق فشرده مسکونی گذارده اند. کسی به آنها ایراد نمی گیرد که چرا پشت مردم، در کنار مدرسه یا داخل مسجد و بیمارستان پنهان می شوند.
این نیز شوخی روزگار است که حماس ساخته و پرداخته و مورد حمایت وسیع اسراییل در سالهای 1980، اکنون به جان خودشان افتاده است. شاید خیلی ها یادشان نباشد. ولی پیش از آن که بیایید در پای این نوشته کامنت بگذارید، کمی در تاریخ حماس تحقیق کنید. اسراییلی ها حداقل نباید یادشان رفته باشد که آنگاه که تنها با زبان زور با فلسطینی ها سخن می گفتند و از موضع قدرت برخورد می کردند، برای شکستن قدرت سازمان آزادی بخش فلسطین و وحدت یکپارچه گروه های فلسطینی که در این سازمان بودند، به حمایت از گرایش های تندروی مخالف با سازمان آزادی بخش فلسطین (PLO) پرداختند با این هدف که اتحاد فلسطینی ها را بشکنند. سازمان حماس که در سال 1978 همزمان با انتفاضه راه افتاده بود، مورد حمایت مستقیم و غیر مستقیم مالی و تسلیحاتی اسراییل قرار گرفت. اکنون باید به دولت اسراییل در شکستن اتحاد فلسطینی ها تبریک گفت. تنها یک مشکل کوچک وجود دارد و آن این است که متاسفانه جبهه کمی جا به جا شده است. از دستتان در رفت! حالا تشریف بیاورید و این وضع را جمع بفرمایید.
همانگونه نیز در گذشته به آمریکا، پاکستان و عربستان سعودی تبریک گفتیم که در ایجاد آدمخواران طالبان در برابر اتحاد شوروی بسیار موفق بودند. در آنجا نیز همان مشکل کوچک به وجود آمد که حالا طالبان به جان آمریکا، عربستان سعودی و پاکستان افتاده اند.
نه حماس و نه حامیان لبنانی، سوری یا ایرانی آنها می فهمند که مواضع تندروانه آنها نه تنها هیچ کمکی به حل بحران خاورمیانه نمی کند، بلکه بر آن می افزاید. موشک پراکنی احمقانه تنها بهانه به دست تندروها و بنیادگرایان اسراییلی چون حزب شاس و دیگر مرتجعان مذهبی می دهد که در آنجا نیز خرد را قربانی کنند و خود را به قدرت برسانند. چه عجیب است که فلسطینی ها درس نمی گیرند و نمی فهمند که همین کارهایشان در گذشته باعث شد که جنایتکاری چون آریل شارون، قصاب صبرا و شتیلا که خود را یک «نازی» می خواند و اکنون به یک گیاه تبدیل شده است، به حکومت اسراییل برسد. به راستی فلسطینی ها کسی چون او را در حکومت اسراییل لازم دارند؟
چند ماه پیش که در عربستان سعودی بودم، به یکی از مهندسان فلسطینی مقیم اردن که با حرارت از فلسطین سخن می راند که ما تا آخرین نفس برای آزادی فلسطین خواهیم جنگید، گفتم: ببین! کسی نمی گوید نجنگید! ولی شصت سال است دارید از این حرفها می زنید و شصت سال است که حتی یک سانتیمتر نتوانسته اید به دست بیاورید و کلی هم باخته اید. فکر نمی کنی که پس از شصت سال بهتر است کمی انتقادی فکر کنید که شاید در جایی دارید اشتباه می کنید؟ شاید روشتان اشتباه است. آخر مگر می شود که کسی شصت سال درجا بزند و باز هم حرفش همانها باشد که همیشه می گفت و قدرت یادگیری و انتقاد از خود و تحلیل نداشته باشد؟ هنوز دارید همان شعارهای شصت سال پیش را می دهید. نه پیشرفت علمی کرده اید و نه پیشرفت اقتصادی و نه عقلتان رشد کرده است. تنها دستاوردتان تولید بچه است. 300 هزار نفری که شصت سال پیش رانده شده بودند، اکنون شده اند 3،5 میلیون نفر و همین برای هر راه حل درست و معقولی مشکل درست می کند که چگونه می شود به 3،5 میلیون نفر وارث آن 300 هزار نفر اجازه بازگشت داد. در اسراییل هم عربها گرم تولید مثل هستند و تا امروز %23 جمعیت اسراییل را تشکیل می دهند. در مقابل اسراییل فسقلی محاصره شده در میان شما عربها به تمام پیشرفت های ممکن دست یافته است و حقارت و بدبختی تان را هر روز به رختان می کشد. همین شما فلسطینی ها هزار هزار هر روز لب مرز با اسراییل ایستاده اید و می خواهید برای کار به آنجا بروید. چند نفر از مردم فلسطین محل کارشان در اسراییل است و هر روز از مرز رد می شوند و هر گاه که مرز را اسراییل به دلیلی می بندد می شنویم که هزار هزار نتوانسته اند سر کار خود حاضر شوند؟
چیزی زیادی نگفت. شاید از روی ادب چیزی نگفت و این که شاید من رییسش بودم. کاری به او ندارم که انسان خوب و وارسته ای است. ولی در رفتار جمعی فلسطینی ها نقش خرد و اندیشه خیلی کمرنگ است. آنها در سیاست جمعی خود نمی فهمند که با این موشک های قراضه درپیتی تنها به جنگ طلبان اسراییلی بهانه می دهند که صدای طرفداران صلح در اسراییل را خاموش سازند و این کارها را که شاهد هستیم، بکنند. «اوری آونری» صدایش به گوش کسی نرسد و هم پالکی های شارون اکنون روی دور باشند.
ایرانی ها را هم داشته باشید: شنیدم که هوچی ها فشار می آورند که فتوا دهند و ما به اسراییل می ریزیم. خواندم که احمد توکلی گفته است که من داوطلب جنگ هستم و می روم. چه جالب! بفرمایید آقای توکلی خالی بند هوچی! بفرمایید به جبهه تا دیگران هم بیایند. گمان کنم اگر همه هوچی های ایرانی هر کدام یک سطل آب بریزند، اسراییل را آب خواهد برد. یادتان هست این جمله مشهور با سطل آب که در رابطه با اعراب گفته می شد؟ این جمله تنها یک اشکال دارد: با یک «اگر» شروع می شود، آن هم از نوع ایرانیش!
قبلا هم نوشته ام که رسانه ای دولتی ایران بر اساس دکترین رسمی تمام اخبار پیرامون فلسطین و اسراییل را تحریف می کنند تا بتوانند احساسات مردم را در جهت سیاست خود هدایت کنند. در جای دیگری هم نوشته بودم که جای تاسف دارد که از رسانه های جمهوری اسلامی از «عملیات شهادت طلبانه» یک «مبارز فلسطینی» بشنوی که خود را در اسراییل منفجر کرده است و «دو صهیونیست» را کشته و به درک واصل کرده است و همان روز در رسانه های آزاد در اروپا بخوانی که انفجار در یک مرکز خرید رخ داده بوده است و دو صهیونیست به درک واصل شده، زن جوان 25 ساله ای به همراه دختر 3-4 ساله اش بوده اند. همین گونه است تقریبا تمام اخباری که رسانه های حکومتی جمهوری اسلامی به مردم ایران ارایه می دهند و ما در جاهای دیگر چیز دیگری می خوانیم و می بینیم.
اگر بخواهم دیدگاه خود را پیرامون بحران خاورمیانه در یک جمله خلاصه کنم، باید بگویم که در این درگیری دیگر سال هاست که مقصر کامل و بی گناه کامل وجود ندارد. هیچ راهی به جز پایان درگیری های مسلحانه و مذاکره وجود ندارد. اسراییل اکنون بیش از گذشته فهمیده است که دیگر نمی شود با زبان زور و سرکوب و بمب و کشتار حقوق مردم فلسطین را پایمال کرد. اسراییل نیز شصت سال است با کاربرد هر چیز ممکن، قدرت نظامی، پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیک درجه یک هیچ چیز به دست نیاورده است. اگر فلسطینی ها با کارهای خود در این شصت سال آزگار حتی یک سانتیمتر نیز گیرشان نیامده، اسراییلی ها نیز در این شصت سال آزگار حتی یک ثانیه امنیت نداشته اند. خرد حکم می کند که آنها نیز به این بیاندیشند که هیچ راهی جز سازش و مذاکره ندارند.
سخن تمام، در این بحران کنونی حماس مقصر اصلی این جنگ افروزی است که ابعادش را کسی نمی تواند حدس بزند و امیدوارم که هر چه زودتر خاتمه یابد و گسترش نیابد.
دیدن اینها هم بد نیست:
– مديران وزارت ارشاد صبح امروز دوشنبه در پايان نشست مشترک معاونت برنامه ريزي و توسعه و مديران کل استاني اين وزارتخانه با صدور بيانيهاي براي «جانفشاني و شهادت در راه مقدس دفاع از مردم مظلوم غزه» اعلام آمادگي کردند. اینجا
– فرم سه گزينه اي طومار آمادگي رزمي، مالي و تبليغي براي جنگ با رژيم صهيونيستي از طريق سايت جامعه روحانيت مبارز براي لبيك به حكم مقام معظم رهبري از تاريخ 9/10/87 به مدت يك هفته فعال شد. اینجا
این فرم این شکلی است:
در پي پيام مقام معظم رهبري و فاجعه غزه براي جنگ با رژيم صهيونيستي اعلام آمادگي كنید:
– آمادگی تبلیغی دارم
– آمادگی رزمی دارم
– آمادگی مالی دارم
ایلنا:دادستاني و قضات دادسراي تهران (سعيد مرتضوی) طي فراخواني از حقوقدانان و قضات آزاده و عدالتخواه جهان به منظور تلاش در تشکيل دادگاه کيفري بين المللي براي تعقيب و محاکمه سران جنايتکار اسرائیل دعوت کردند.
البته این تنها یک همه پرسی است و ثبت نام نیست پاسخ دادن به آن هیچگونه عواقب و مسئولیتی و ریسکی ندارد. البته گزینه چهارم یادشان رفته:
– هیچ گونه آمادگی ندارم.
با این وجود ببینیم کی می رود! آقای توکلی بفرمایید! شما اول!
در همین زمینه: حمایت از غزه به سبک ایرانی
Filed under: اسراییل و فلسطین | Tagged: فلسطین، فتوا، اسراییل، حماس | 38 Comments »