روزهایی سرنوشت ساز در راهند و ما نلسون ماندلا نداریم

این روزها هر چه بنویسیم، روز بعد کهنه است. چیزی به ذهن می آید و تا می آیی آن را بنویسی و منتشر کنی، می بینی که زمانش گذشته است. سرعت رویدادها آن گونه بالاست که نمی دانم فردا نیز می شود این نوشته را خواند یا نه.

هفته پیش در این روزها درگیر انتخابات بودیم. یادتان هست؟ من نگران شباهت های جهان بینی میرحسین موسوی با احمدی نژاد بودم (و کماکان هستم) و به دنبالش بودم که دیدگاهش را در مورد مساله هسته ای، رابطه با آمریکا، فلسطین و اسراییل، حقوق زنان و غیره بگوید. از آن چفیه فلسطینی بر گردنش خوشم نمی آمد و به آنهایی که به دنبالش بودند می گفتم که باید او را هل دهند، اگر می خواهند به او رای دهند.

اکنون میرحسین موسوی در کنار کروبی و بسیار دیگران در درون و بیرون حکومت به محور مبارزه علیه تقلب در انتخابات 4595_85564333353_731373353_1957857_5978428_nو دیکتاتوری تبدیل شده اند. همین هفته پیش موسوی گفت که به قانون اساسی و ولایت فقیه اعتقاد دارد. اکنون از مردم می خواهد که تا گرفتن حق خود خیابان ها را ترک نکنند. نافرمانی مدنی صلح آمیز!

حال به آن چه که در خیابان ها می گذرد، می نگریم، احساس می کنیم که آن چه مردم حق خود می دانند، کم کم از آن چه که موسوی در نظر داشت، فاصله می گیرد. شاید موسوی نیز از خود هفته پیش خود فاصله می گیرد. هنوز روشن نیست. ولی آنچه که تا امروز دیده ایم، این است که:

– روز دوشنبه 25 خرداد اجازه تظاهرات داده نشد، ستاد آقای موسوی اعلام کرد که مردم نروند. ولی مردم رفتند و آن جور رفتند که دیدیم. میلیونی! موسوی، کروبی و خاتمی نیز با بیان این به حکومت که شما همه ارتباطهای ما با مردم را بریده اید و ما نمی توانیم با مردم تماس برقرار کنیم و از آنها بخواهیم که نروند. پس ما نیز می رویم به خیابان انقلاب که از آنها بخواهیم که مسالمت آمیز راه پیمایی کنند. و رفتند و راه پیمایی آنگونه که قرار بود برگزار شد بدون این که اجازه داشته باشد. شب نیز 927a9e68598851b135c387c6d3ffbce4c5ec5a10بسیجیان خون ریختند هر کجا که توانستند.

– روز سه شنبه 26 خرداد (امروز) هیچ گونه راه پیمایی از سوی ستاد آقای موسوی سازمان دهی نشده بود. اما مردم رفتند و به بیان برخی خبرنگاران خارجی بزرگتر از راه پیمایی روز پیش بوده است. موسوی نیز در آن شرکت نکرد. راه پیمایی با سکوت و روشن کردن شمع برگزار شد.

– اکنون در تویتر و فیس بوک ثانیه به ثانیه می بینم که برای فردا قرارهای راه پیمایی در شهرهای گوناگون گذاشته می شود.

احساس می کنم آنچه که دارد روی می دهد، کم کم از دست ستاد آقای موسوی و همراهان او نیز در می رود. اصلا این احساس را ندارم که این ستاد موسوی است که این جنبش را رهبری می کند. بیشتر احساس می کنم که آنها نیز به دنبال این جنبش می دوند. به همراه آن هستند ولی جلوی آن نیستند. حکومت اقتدارگرا نیز امروز با بیانیه هایی که اینجا و آنجا پیرامون 4832_107773473840_83359068840_1847666_3257870_nانتخابات و تقلب صادر کرد، آخرین امید مردم را برای یافتن راه حلی مسالمت آمیز نیز از بین برد. اکنون دیگر روشن نیست که چه می خواهد پیش آید. حکومتیان گویا آن چنان به خود اطمینان دارند که نگران نیستند. چه می توان گفت؟ می گویند از امشب حکومت نظامی برقرار می شود. من نگرانم! نگران آن چه که می خواهد پیش آید. انقلاب 57 را دیده ام، سقوط دیوار برلین را دیده ام و تلاشی اروپای شرقی و جنگ های یوگسلاوی را. تجربه همه اینها به من می گوید که رویدادی بنیادین در راه است. خواسته هایی که کم کم در خیابان ها طرح می شوند، دیگر در چارچوب تقلب انتخاباتی و کنار گذاشتن سرجوخه احمدی نژاد دروغگوی کودتاچی نمی گنجد. خواسته ها فراتر می روند. آن چه در این سی سال بی پاسخ مانده است، به حق طرح می گردد و نمی بینم آن دورنگری را از حکومتیان که این همه را ببینند. آقایان موسوی، کروبی، خاتمی و یاران این روزها باید تصمیمی مهم بگیرند و راه خود را انتخاب کنند. شرایطی هست که انسان باید بتواند از روی سایه خویش بپرد. بهترین راه این است که این جنبش بزرگ مدنی به گونه مسالمت آمیز رهبری شده به خواسته های خود برسد.

نگرانم! روزهایی سرنوشت ساز در راهند و ما نلسون ماندلا نداریم.

دیگر نوشته ها در این زمینه:

سرجوخه! خس و خاشاک را دیدی؟

ژنرال کوچک بی ستاره، دیر از راه رسیده ای!

– آقای موسوی، آقای کروبی! نقش تاریخی خود را اکنون و همین الان دریابید!

آیا کودتای مخملی در راه است؟

– این روزهای پر تب و تاب انتخاباتی و پرسش های بی پاسخ مانده

انتخابات و قطار خالی سیاست ایران

در انتخابات بی تفاوت نباشیم!

انتخابات، کیش شخصیت، اسطوره پرستی و شیره ایرانی

دست مریزاد جناب میرحسین موسوی! دزدی فرهنگی به این آشکاری؟

خاتمی، پادشاهی یک چشم در سرزمین کوران

استیضاح کردان و اتفاق امروز در مجلس: دروغ و تقلب دولت احمدی نژاد و سقوط اخلاقی جامعه

زبان بدن مرد ایرانی و دیگر چیزها

احمدی نژاد و روح انسان خاورمیانه ای

9 پاسخ

  1. رویدادی بنیادین در راهست و ما رهبر نداریم، پس معلوم است سرانجام چه خواهد شد

  2. موافقم، اگه همینجوری به پیش بریم کم کم خواسته های مردم از یه تغییر در ریاست جمهوری و رسیدگی به وضع انتخابات به سمت اهداف بالاتر و وسیع تر پیش میره
    همینطور که میبینیم که کم کم دارن توی شهرها عکسهای احمدی نژاد رو اتش میزنن و اگه این چندروز شعار مردم فقط «رای من کجاست» بوده روزهای آینده کم کم این شعارها به پایه نظام و ولایت فقیه خواهد رسید.
    نمیدونم چقدر این مقاومت و هسته مردم طاقت خواهد اورد ولی به نظر میاد که سد شکسته شده و قطار مردم از ایستگاه به راه افتاده و اگه دیر بجنبن وارد ایستگاه دیگری میشه…

  3. مردم همه با قلبهای شکسته و چشمهای گریون از خودشون می پرسن چرا؟ غرور شون شکست. تو این 30 سال هرچه گفتند کردند.. جنگیدند.. ایستادند.. نداری.. بی رقی.. بی گازی.. کمبود.. کوپن .. جنگ.. صلح همه چی تحمل کردند.. ولی حالا دیگه چیدارن؟ نه عزت و احترامی تو دنیا و نه تو کشورشون.. اعتماد مردم شکسته شد.. روحشون زخم خورده.. تصور نمی کردن این همه شقوت .. دست و پای کسی بگیرن از بلندی پرت کنن.. اونم هموطن.. فقط باید دژخیم بود که بتوان این کارا کرد.. چند روز بعد هم مث قتلهای زنجیره ای خواهد شد.. مرتکبینش راست راست جلو چشم مردم راهمیرن و به ریش همه می خندن.. دیگه برای بازگشت دیر شده.. خون ریخته شد..

  4. یک سر به صحبت های امام در سالهای دهه 40 – 50 بزن. می بینی که از یک 15 خرداد شروع شد. توی صحبتهای امام اصلا نمیبینی که بحثهای ساختار شکنانه زده باشه اتفاقا کاملا در ساختار قانونی حرکت کرده تا نظام شاهنشاهی نتونه کاریش کنه بجز این آخرا که دیگه نهضتش کاملا شکل گرفته بود و قوام پیدا کرده بود.
    انقلاب 57 رو خونهایی که ریخته شد و حضور همه لایه های اجتماعی راه انداخت.
    یه ضرب المثل چینی میگه برای شکستن قوانین غلط بزرگ باید قوانین غلط کوچک رو رعایت کنی

  5. besiaar aali neveshti! engaar daram fekri ro ke in moddat tuye zehnam bud mikhunam.

    man mo\’taghedam poshte in shoor va istaadegi e mardom khafaghaane chandsaaleist ke alaan monfajer shode. mirhossein faghat yek bahaanast. man ham ehsas mikonam khode mirhossein na mikhad va na mitune in jonbesh ro be jayi ke hameye mardom mikhan beresoone; hala az tarse joonesh ya bekhatere eteghaadatesh, nemidunam.

  6. با سلام
    میخواستم از باب «نصيحت ائمه مسلمين»چند کلامی با رهبری درد دل کنم. اقای حامنه ای به شما هم سلام عرض میک در ابتدا قدری از احوال خودم. من از نسلی هستم
    که انرا کتک خور مینامم. …
    ===========================
    ببخشید! این دیدگاه چند صفحه ای و خارج از عرف شما را حذف کردم چون آن را چند ساعت پیش نیز در پای یکی دیگر از نوشته های من گذاشته اید.

  7. هیچ حرکتی بدونه مدیریت و چشم انداز به نتیجه نمی رسه مردم باید از میرحسین پیروی کنند تا دریک راستاحرکت کنندو دچارانحرافاتی که نظام بدنبال آنست نشوند.آنوقت که اوضاع تثبیت شد همه چیز تحت کنترل خواهد بود
    حرکت صلح آمیز به جهانیان تمدن نسل جدید وضدخشونت مردم مارا نشان می دهد ومی فهمندکه مادرجهان بدنبال صلح هستیم نه جنگ وآنوقت است که بجای دیدمبارزات خیابانی می گویند اینهاحقی فراتر ازآن رادارند

  8. man kamelan ba in masale ke musavi va hata karubi (ba pishineye bonyade shahid)be hich vajh nemishe be cheshme yek rahbar beheshun negah kard ,ama be in ham eteghad daram ke darhale hazer ba har shoari va be khun khahi az harkasi ,mohem ineke mardom baham motahed bashan,bachehaye iran hich noe amuzeshi az lahaze siyasi o sazmani nadidan,taze daran yad migiran bade gaze ashk avar bayad che kardo… , be nazare man tafkike aghaye dar hale hazer tanha komaki ke mikone be khabidane in jaryan be nafe dolate , hamun enghelabe 57 ke azash esm mibarid , harkasio ke mididi miporsidi esmet chie familet chie che hezbi hasti,,hameye ahzab baham jangidan(un axe maeruf az rahpeymaii mojahedin ke axe khomeyni jelosh bud) va dar nahayat chi shod ,un hezbi ke bishtar tunest nofuz kone un bord,jonbeshi ke az 41 42 sho0ro0 shod dar nahayat be khomeyni khatm shod,hlam be nazaram mohem fghat etehade vaghte ziad hast baraye esbate haghaniye tafakore bartar,va faramush nakonim ke mardome iran hamishe donbale afsaneye kamangirand va hala un arash shode musavi,pas hame komak konim ta harja ke in arash kaman zamin nandakhte ,arash budanesho az mardom nagirim

بیان دیدگاه